آینا جونمآینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
بابا داود منبابا داود من، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامان مریم منمامان مریم من، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
آشنایی من و عشقمآشنایی من و عشقم، تا این لحظه: 18 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات آینا گلی

اولین کلاه تابستونی

سلام به دختر ماه خودم این هفته هواخیلی گرم شده...بااینکه بهار هست ولی هوا یکم تابستونی شده البته واسه تو خوب شده که هر روز با کالسکه می بریمت بیرون...مامانی دو تا کلاه تابستونی جدید هم واست خریدم که خیلی بهت میاد...ماه هستی،ماه تر میشی         ...
31 فروردين 1394

روز مادر مبارک

دختر دار شدم من! دختر که داشته باشی انگار خودت را با دست خودت پرورش میدهی... انگار مادری را از کودکی تجربه میکنی... دختر است ، از کودکی آفریده شده برای مادری ،آن هنگام که عاشقانه موهای عروسکش را شانه میزند و قربان صدقه های مادرانه اش را نثار عروسکش میکند،لالایی برایش میخواند و به رویش میخندد... دختر است ،آفریده شده تا از کودکی از عزیزانش مراقبت کند،آن هنگام که خسته از مشغله های روزانه کنارت می نشیند و دستهایت را با دستهای کوچکش نوازش میکند... وقتی حتی نه پدر و نه همسر دردت را نمی فهمند ،به چشمهایت خیره میشود و می گوید :مامان چرا خوشحال نیستی ؟! دختر که داشته باشی باید غمت را پنهان کنی،بغضت را فرو بری و بخندی،راحت با غمت می شکند...ا...
29 فروردين 1394

آینای 5 ماهه

5ماه مثل برق که دروغه ولی یه چیزی مثل برق گذشت  این ماهای آینا جزء بهترین ماهاست. عاشق پنکه سقفی و آویز اتاق خاله مطهره ست تو اوج گریه هم که باشه اینارو میبینه آروم میشه...یاد گرفته برمیگرده...البته تقریبا دوهفته ست یادگرفته ولی الان سریعتر شده . صبح ها که زود بیذار میشه وکلی غر میزنه وبازی میکنه که منم بلندشم...حتی جمعه ها که تنها تعطیلی من و باباش هست دیگه راست راستکی مامان شدم خدایا شکرتتتتتتتتتتت ایشاالله هرکی آرزوی نی نی داره زود زود بهش برسه حالا از سختیاش بگم که همچنان خواب شب ندارم البته تعداد دفعات بیدار شدنم خیلی کمتر شده ولی بازم همون یه بارش هم سخته و خیلی سخته. این قدر انرژیم و وقتم رو میگیره که دیگه نمیر...
29 فروردين 1394

آینای عینکی

امروز من و خاله مطهره و دایی مقداد و بابا داودت؛یه شیطونی کردیم و واست عینک زدیم...شبیه خانم مهندس ها شدی قلبونت بلم ...دست بابا داود هست که توی عکس معلومه...قبلا هم گقتم اصل عکس هارو میذارم...بدون اینکه درستشون کنم...اینجوری جذابتره...اینجا شما تازه 4 ماه رو تموم کردی ...
16 فروردين 1394

13 بدر 1394

سلام به دختر ناز و قشنگم امسال 13 بدر عالی بود بخاطر وجود تو نازنینم...هرچند بابایی شما حالش بد بود و کلا خونه موند ولی این دلیل نمیشد که ما به خودمون بد بگذرونیم..ایشاالله سال بعد بابا هم باهامون باشه و سه تایی عکس بندازیم یکم هم هوا سرد بود واسه همین کلاه سرت گذاشتیم این هم ازعکس های ملوس دخترم که زینب جون دخترعمه ی من زحمت کشید و از شما انداخت...ایشاالله واسه نی نی ش جبران کنیم   ...
13 فروردين 1394

بهار 1394

سلام سلام به دختر نازم اینجا یه سری عکس از شما میذارم که سروش جان(پسرخاله ی خودم) ازت گرفته...توی این عکس ها شما 3ماه و سه هفته ای نازم...عکسهارو هم دست کاری نکردم...خواستم اصل عکس هارو داشته باشی...چند تا دست و پا هم معلومه...ولی بیخیال...مادر و دختر که این حرف هارو باهم ندارن اولین عکس ؛ سلفی هست که سروش باهات گرفته...     ...
9 فروردين 1394

مامانی عکاس

سلام آینا گلی مامانی(مامان خودم رو میگم) رفته بخاطر شما واسه خودش گوشی خوب خریده تا ازت عکسهای خوشگل بگیره اینم اولین عکسی هست که ازت گرفته...ناناز مامان ...
9 فروردين 1394

اولین جمعه 1394

سلام جیگر طلا دیروز ما ، با بابا و مامان کیانا و کیانا خانم رفتیم رامسر...خیلی عالی بود و خوش گذشت اینم عکس های شما دو تا وروجک خانم......عشقین هر دوتا تون سمت راست...کیانا و باباش سمت چپ...آینا و باباش ...
8 فروردين 1394
1